نوشته شده توسط : فرزادصمدزاده

 

ده سال بود ازدواج کرده بودند و در مدت این ده سال 3 تا بچه بدنیا آورده بودند.

می گوید زمانی که با شوهرم ازدواج کردم بیکار بود. فصلی کارهایی می کرد. مثل دستفروشی.

الان هم بعد از دو سال کار کردن در یک شرکت، بیکار شده است.

در همان زمان نیمه بیکار بودن شوهرش، خودش بیکار ننشسته و 3 تا بچه به دنیا آورده بود تا الان که از نظر مالی از همه ی فک و فامیلهایشان عقب تر هستند، خدایی ناکرده از این نظر از قافله فک و فامیلهایشان عقب نمانده باشند.

3 تا بچه! با این وضعیتی که خودش می گوید دارند،در ماه حتی یک کیلو گوشت هم نمی توانند بخرند و در هفته یک کیلو میوه؛ ظاهرا داشتن نصف بچه هم زیادی است.

چه می شود کرد وقتی اعتقادمان هنوز این است که آنکه دندان دهد نان دهد.

بیچاره بچه ها! که نه به خاطر خود که به خاطر دادن آرامش و خوشبختی به دیگران بدنیا آورده شده اند.و حالا نه خود خوش اند و آن دیگران.

بدنیا آورده شده اند که فک و فامیلهای ننه و بابایش نگویند اینها اجاقشان کور است.

بدنیا آورده شده اند که در دوران پیری عصای دست این زن و مرد (پدر و مادر)باشند.

بدنیا آورده شده اند که این زن(مادر) را از شر بیکاری و یکنواختی کار خانه نجات دهند و سرگرمی او باشند.

بدنیا آورده شده اند که جای خالی مرد خانه(پدر) را پر کنند تا این زن(مادر) نبودش را احساس نکند.

بدنیا آورده شده اند تا عده ای که هر چند وقت یکبار ثواب خونشان کم
می شود، با کمک کردن به خانواده اش به عنوان بی بضاعتان جامعه اسلامی، آرامش گیرند.

 

آنکه دندان دهد نان هم دهد!

ولی اگر بتوانیم شکم بچه ها را با یک لواش و بربری پر کنیم، دلهای پر از آرزو و نیازهای اولیه برآورده نشده شان را چه کنیم که چشمهایشان با ضبط و ارسال تصویر شهر رنگین کمان، روزی چند بار آنرا
می سوزاند.

 





:: بازدید از این مطلب : 182
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: